امشاسپند اسمى است كه بیک دسته از بزرگترين فرشتگان مزديسنا داده شده است. امشاسپندان جمع آن است، امهوسپند و امهوسفند نيز گفته اند.
در خود اوستا اَمِشَ سپنتَ آمده است؛ اين كلمه مركب است ازسه جزء: نخستين اَ كه از ادوات نفى است،دومين جزء كه عبارت باشد از مِشَ بمعنى مرگ است و با كلمه مر Mar كه در كتيبه هاى هخامنشى و اوستا بمعنى مردن است از يك ريشه و بُن ميباشد. ن٢ص٦٩
سومين جزء سپنت بمعنى سود و فائده و مقدس و درمان بخش ميباشد، در سانسكريت سونتَ آمده است. سپنتَ و سونتَ هر دو از ريشه كلمه آريايى سو ميباشد (سوا Savā ) شكل ديگرى از سپنتَ ميباشد. كلمه گوسپند كه امروز بجاى كلمه ميش استعمال ميشود در فرگرد ٢١ ونديداد فقره اول بمعنى گاو پاك آمده است؛ در خود اوستا مئش براى گوسفند استعمال شده است. از آنچه گذشت، معنى مجموع كلمه امشاسپند ميشود: بيمرگ مقدس يا مقدس فناناپذير و مقدس جاودانى.ن٢ص٧٠
(در زبان پهلوى: امشوسپند a-mešō-spand)
هفت امشاسپندان از اين قرار ميباشند: سپنت مينو(=خرد پاک)، بهمن، اردى بهشت، شهريور، سفندارمذ، خورداد و امرداد.
هفت امشاسپندان در اوستا ازاين قرار ميباشند: سپنت مئينو، وهومناه، اشاوهيشتا، خشترا، سپنت آرمتى، هروتات و امرتات. ن٢ص٧١
یشت ها - بخش نخست؛ گزارش: استاد ابراهیم پورداود
انجمن ایرانشناسی.