۱۳۹۳ بهمن ۱۰, جمعه

«جشن سده» گزارش استاد پورداود


«جشن سده» گزارش استاد پورداود

در انجام این مقال بی مناسبت نیست که چند سطر درخصوص جشن سده نوشته شود. چه این عید مناسبت مخصوصی با آتش دارد. از زمان بسیار قدیم تا بامروز (نزد زرتشتیان کرمان) در سده آتش افروزی میشود. این جشن که در دهم بهمن ماه اتفاق می‌افتد، بنا بسنّت روزی است که آتش پیدا شده است. در ادبیّات فارسی بسا باین اسم برمیخوریم. فرهنگها برای وجه تسمیه این عید بسده دلایل بسیاری ذکر کرده‌اند. برخی نوشته‌اند این عید را از این رو سده گویند برای آنکه در این روز فرزندان آدم ابوالبشر بصد رسیدند. برخی دیگر نوشته‌اند برای آنکه پسران و دختران کیومرث در این روز بسنّ رُشد و تمیز رسیدند و شب آن روز را بفرمان کیومرث جشن گرفتند و شادمانی نمودند. در این جا لازم است یادآور شویم که در مزدیسنا کیومرث بجای آدم ابوالبشر سامی است.۱
البته سنت قدیم ایران در کتاب التفهیم فی صناعة التنجیم که در سال ۴۲۰ یا ۴۲۵ بتوسط ابوریحان تألیف شده است، بهتر محفوظ مانده و بیشتر قابل اعتماد است. اینک عبارت فارسی ابوریحان « سذه آبان روز است از بهمن ماه و آن دهم باشذ و اندر شبش که روز دهم است و میان روز یازدهم آتشها زنند بکوز و باذام و کرد بر کرد آن شراب خورند و لهو و شاذی کنند و نیز گروهی از آن بگذرند بسوختن جانوران و اما سبب نامش آنست که از او تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب و نیز گفتند که از فرزندان پذر نخستین سذ تمام شذ. اما سبب آتش کردن و برداشتن آنست که بیوراسب توزیع کرده بوذ بر مملکت خویش هر روز دو مرد تا مغزشان بذان دوریش کنذ که بر کتفهاء او بوذ و او را وزیری بوذ نام او رماییل نیک دل و نیک کردار و از آن دو تن یکی یله کردی و پنهان او را بدنباوند فرستاذی چون آفریذون ویرا بگرفت سرزنش کرد و این رماییل گفت توانائی من آن بوذ که از دو کشته یکی برهانیذمی و جمله ایشان در پس کوه‌اند با وی سواران فرستاذ تا بدعوی او نگرند و او کسی را پیش فرستاذ و بفرموذ هر کسی بر بام خانه خویش آتش افروختند زیرا که شب بوذ خواست که بسیاری ایشان بدیذ آیذ پس نزدیک آفریذون بموقع افتاذ و او را آزاذ کرد و بر تخت زرین نشاند و مسمغان نام کرد ای مه مغان و پیش از سذه روزیست او را بر سذه گویند و نیز نو سذه گویند و حقیقت از وی چیزی نذانستم. »۲
سنّت دیگری در شاهنامه محفوظ مانده و بنیان جشن سده بهوشنگ نسبت داده شده است از این قرار روزی هوشنگ با همراهانش از کوهی میگذشت ماری سیاه رنگ و بسیار بزرگ و با چشمهای سرخ از دور بدید. سنگی برگرفته بسوی آن انداخت، مار بگریخت سنگ خرد بسنگ بزرگتری رسیده بشکست و شراره از آن برخاست. هوشنگ خدای را از این فروغ سپاس گفته آن را قبله قرار داد.

بگفتا فروغیست این ایزدی/ پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چو کوه/ همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد/ سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار/ بسی باد چون او دگر شهریار


پاورقی
۱ در فرهنگها نیز سده اسم درخت بسیار بزرگی است که بخصوصه در دارالمرز و ماوراءالنهر ميرويد و از برگ انبوه و ثمرهٔ آن پشه تولید میشود. آن را آغال پشه و پشه غال و پشه دار و در دار گویند و بعربی شجرة البق خوانند.
٢ از یک نسخهٔ خطی که در کتابخانه ملی پاریس موجود است. متأسفانه در اوقات استخراج لغات فارسی این کتاب غفلت نموده شماره آن را ضبط نکرده‌ام.

  
يشت‌ها، بخش نخست - گزارش استاد پورداود
ن۲ص۵۱۴-۵۱۵

بیشتر بخوانید/ See Also
---
سده (sad-a(-e [سد=صد+ه]
[جشن سده در ۱۰بهمن يعنى صدروز پس از آغاز زمستان پنج ماههٔ ایران باستان گرفته میشد] جشنی که در ایران باستان و قرون اولای اسلام در روز دهم بهمن ماه گرفته میشد و در آن جشن آتش افروزی میکردند. این جشن را زردشتیان هنوز هم بر پا میدارند.

فرهنگ فارسی دکتر محمد معین
چاپ دوم ۱۳۵۳
جلد۲ص۱۸۴۷

---
جشن سده در دانشنامه ایرانیکا (The Encyclopædia Iranica: SADA FESTIVAL)
---

۱۳۹۳ بهمن ۸, چهارشنبه

به یاد سیدحسن تقی‌زاده

به‌یاد سیدحسن تقی‌زاده (Seyyed Hassan Taqizādeh) از رهبران انقلاب مشروطیت، در ٨ بهمن‌ماه ۱۳۴۸ ازین جهان چشم فروبست.
سیدحسن تقی زاده (TAQIZADEH, SAYYED ḤASAN)

۱۳۹۳ بهمن ۲, پنجشنبه

جشن بهمنگان

دومین روز ماه منسوب است به بهمن. دومین روز
#بهمن
ماه بواسطه توافق اسم روز با اسم ماه در ایران جشن بزرگی بوده باسم #بهمنگان یا بهمنجنه. ن۲ص۸۹


بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی/ سخن رفتن و نارفتن ما در افواه اندر آمد زدر حجرهٔ من صبحدمی/ روز بهمنجنه یعنی دوم #بهمن ماه انوری. ن۲ص۸۹

فرّخش باذ و خذاوندش فرخنده کناذ / عید فرخنده و بهمنجنه و #بهمن ماه فرّخی. ن۲ص۹۰

بیشتر بخوانید/ See Also

The Encyclopædia Iranica, Z. Safa:


BAHMANJANA (Arabicized form of Mid. Pers. Bahmanagān; forms such as Bahmaṇča or Bahmaṇčena are also found). Each day of the thirty-day months of the Zoroastrian calendar had its own name. The second day of the month was named Bahman’s day (Bahman-rūz). The eleventh month also bore Bahman’s name. Days which had the same name as the month in which they fell were festivals, and the Middle Persian names of these were formed by addition of the suffix agān to the day-name. One of them was Bahmanagān, which fell on the second day of the month of Bahman. Bahmanjana is a later modified form of Bahmanagān...

۱۳۹۳ دی ۲۰, شنبه

جشن گهنبار میدیارم

به پنجمین گهنبار، میدیارم اسم داده‌اند.در دی‌ماه و بهرام‌روز(روز۲۰)واقع میشود(=دویست‌ونودمین روزسال).این روز بآفرینش جانور تخصیص دارد.ن۲ص۵۹۴

میدیارم ( در پهلوی: مئیدیائیریم maidyāīrim ) در اوستا مئیذیائیریه maidhyāirya آمده‌است بمعنی «میان سال». ابوریحان آنرا «مدیایریم» آورده‌است.


۱۳۹۳ دی ۱۸, پنجشنبه

به یاد والتر برونو هنینگ

به‌یاد والتر برونو هنینگ ( Walter Bruno Henning ) خاورشناس و ایرانشناس آلمانی، در ۸ ژانویه ۱۹۶۷ ازین جهان چشم فروبست.
HENNING, WALTER BRUNO (1908-1967)

HENNING, WALTER BRUNO – Encyclopaedia #Iranica #Iranist

بیشتر بخوانید/ See Also

The Encyclopædia Iranica, Werner Sundermann:

HENNING, WALTER BRUNO (b. Ragnit, East Prussia, 1908; d. Berkeley, Calif., 1967; Figure 1), celebrated Iranist and linguist. An appreciation of the work of Walter Bruno Henning (in his earlier publications W[alter], from 1937 W[alter] B[runo] Henning), would almost amount to writing a history of the study of Middle Iranian languages and cultures in the 20th century. more



۱۳۹۳ دی ۱۳, شنبه

پيشنهاد كتاب: هُرمَزدنامه

پیشنهاد کتاب: هُرمَزدنامه (Hormazdnâmeh)؛ نگارش: استاد پورداود #پورداود #هرمزدنامه #کتاب bit.ly/1Ailslj
تصویر روی جلد کتاب هُرمَزدنامه




هُرمَزدنامه
نگارش: ابراهيم پورداود
تهران - دی ۱۳۳۱ خورشیدی
نشریّهٔ انجمن ایرانشناسی
۴۴۶ صفحه بزبان فارسى، قطع وزيرى، جلد شوميزى









Hormazdnâmeh Book Cover


Hormazdnâmeh

I.  Teil
Einige Pflanzen Etymologisch Und
Geschiechtlich Behandelt

II.  Teil
Über Einige Falsche Wörter Der Letzten Zeit

Von
I. Poure-Davoud




شناسنامهٔ كتاب برابر نسخه اصلى آمده، تا براى بدست آوردنش از كتابخانه‌ها سودمند افتد.

فهرست گفتارها

پیشگفتار: صفحهٔ نهم - نوزدهم
فهرست نامه‌ها: صفحهٔ بیستم - سی و نهم
غلطنامهٔ متن: صفحهٔ چهلم - چهل و یکم

بخش نخست

گفتار یکم
اسپست (یونجه): صفحه ۱-۱۸
وجه اشتقاق۱؛ اسپست در پهلوی و سریانی و عربی۲؛ در زبانهای اروپایی۲-۳؛ لغت یونجه۳؛ انغوزه = انگدان = انجدان (حلتیت)۷-۸؛ اسپست در نوشتهای یونانی۵-۹؛ اسپست در چین۱۰-۱۳؛ اسپست (فصفصه) در نوشتهای ایرانی و عرب قرون میانه۱۴-۱۶؛ شبدر۱۷-۱۸

گفتار دوم
نیشکر: صفحه ۱۹-۳۵
لغت نیشکر در سانسکریت۱۹؛ چندره گوپته۲۰-۲۱؛ شکر در نوشتهای یونانی۲۰-۲۲؛ کشت نیشکر در خوزستان۲۲-۲۳؛ شکر در روزگار ساسانیان (شهر دستگرد)۲۴-۲۶؛ شکر در چین۲۶-۲۷؛ جنگاوران صلیبی شیره نیشکر را از سوریه و آسیای کوچک باروپا بردند۲۸؛ کشت نیشکر در امریکا۲۸-۲۹؛ چغندر۲۹-۳۱؛ قند و تبرزد (نبات)۳۲-۳۴؛ پانید۳۴-۳۵

گفتار سوم
برنج: صفحه ۳۶-۶۵
برنج در چین۳۶-۳۸؛ برنج، فلز = ایخشت۳۹-۴۰؛ برنج کابلی دارویی است۴۰-۴۲؛ لغت برنج در زبان دراویدی و سانسکریت۴۲-۴۴؛ واژهٔ گرنج = برنج۴۵-۴۷؛ لغت برنج در زبانهای اروپایی۴۷؛ کشت برنج در ایران باستان۴۸-۴۹؛ گندم در ایران باستان۴۹-۵۰؛ چند خبر چینی دربارهٔ برخی از محصولات ایران۵۱-۵۴؛ برنج در نوشتهای یونانی۵۴؛ کشت برنج در اروپا۵۵؛ خبر مگاستنس Megasthenes دربارهٔ برنج (پلو) در هند۵۶؛ نان برنجی در قرون میانه در ایران۵۷؛ پلاو = پلو۵۹-۶۲؛ شلتوک = چلتوک۶۲؛ انواع برنج۶۳؛ نامهای چند گونه برنج در ایران۶۴-۶۵

گفتار چهارم
ترنج: صفحه ۶۶-۹۲
لغت مرکب (جمع مرکبات)۶۶-۶۷؛ برخی از این میوه‌ها در نوشتهای پیشینیان در نظم و نثر فارسی یاد‌شده۶۸-۷۱؛ بادرنگ۷۱-۸۰؛ امرود = گلابی۷۲-۷۳؛ بادرنگبویه = ترنجان۸۰-۸۲؛ لیمو۸۲-۸۴؛ نارج و پرتقال۸۴-۸۷؛ نام پرتقال در زبانهای اروپایی (نارنج چینی)۸۵؛ نارنگی۸۷ و ۸۷ Mandarine-۸۸؛ تو سرخ (باتاوی)۸۸-۸۹؛ بکرایی۸۹؛ نامهای برخی از مرکبات که از هند بایران رسیده و یونانیان یک گونه ترنج را بایران بازخوانده‌اند۹۰-۹۲

گفتار پنجم
بنگ: صفحه ۹۳-۱۰۶
بنگ در اوستا۹۳-۹۵؛ منگ در نوشتهای پهلوی۹۵-۹۶؛ خبر هرودت دربارهٔ تخم کنب و بکار رفتن آن نزد سکها Skyths ۹۶-۹۷؛ کنف، کنب، قنب۹۸-۹۹؛ شوکران = سیکران، حشیش، چرس۱۰۲-۱۰۴؛ کنب هندی۱۰۵-۱۰۶

گفتار ششم
کوکنار: صفحه ۱۰۷-۱۲۱
تریاک = تریاق۱۰۷-۱۱۲؛ پادزهر۱۱۲-۱۱۳؛ افیون۱۱۳-۱۱۵؛ خشخاش۱۱۵-۱۱۶؛ افیون مصر۱۱۷-۱۱۸؛ افیون نزد پزشکان یونانی۱۱۹؛ افیون در چین و جنگ چین و انگلیس معروف بجنگ افیون۱۲۰-۱۲۱

گفتار هفتم
لاله = شقایق: صفحه ۱۲۲-۱۳۴
آذریون = آذرگون۱۲۴-۱۲۶؛ شقایق نعمان۱۲۶-۱۲۹؛ لالهٔ سرنگون تولیپ ۱۲۸Tulipe-۱۳۱؛ دُلبند۱۳۱؛ یاکند = یاقوت۱۳۳-۱۳۴

گفتار هشتم
ذرت - گاورس - ارزن: صفحه ۱۳۵-۱۵۷
چاودار = چودار، دو سر، قرطمان۱۳۵-۱۳۶؛ ذرت (=Maiz) از گیاهان امریکایی است۱۳۶-۱۴۰؛ ذرت نزد بومیان امریکا۱۳۷-۱۳۸؛ انواع ذرت در گیاه‌شناسی۱۴۰-۱۴۲؛ مکه (=ذرت) در زبانهای هندی۱۴۳؛ ذرت در نوشتهای ایرانی و عرب پیش از پیدایش امریکا یک گونه گاورس (=جاورس) یا ارزن است۱۴۴-۱۴۷؛ لغت ذرت در آشور و بابل۱۴۸؛ نامهای برخی از دانه‌ها در پهلوی و فارسی۱۴۹؛ ارزن۱۵۰؛ در پارینه گاورس یا ارزن مایهٔ خورش بسیاری از مردم روی زمین بوده و امروزه هم مایهٔ زندگی مردم بینواست۱۵۱-۱۵۷

گفتار نهم
لادن: صفحه ۱۵۸-۱۶۶
گل میخک و دیگ ابزار میخک۱۵۹؛ گل لادن از امریکاست۱۶۰؛ صمغ لادن در پزشکی و در ادبیات فارسی۱۶۱-۱۶۳؛ لادن نزد یونانیان۱۶۳-۱۶۶

گفتار دهم
گل آهار: صفحه۱۶۷-۱۶۸
گل شمعدانی۱۶۷؛ اهار، آهار، آهر۱۶۸؛ ناهار۱۶۸

گفتار یازدهم
آفتاب گردان: صفحه ۱۶۹-۱۷۲
در سال ۱۵۶۹ از امریکا باروپا رسید۱۶۹؛ آفتاب پرست۱۷۰؛ کشت آفتاب گردان در روسیه۱۷۱-۱۷۲

گفتار دوازدهم
سیب زمینی: صفحه ۱۷۳-۱۷۸
شناخته شدن آن در اروپا۱۷۳؛ کشت سیب زمینی در اروپا۱۷۴؛ در گیاه شناسی۱۷۵؛ سیب زمینی در ایران۱۷۶؛ پتاته۱۷۸

گفتار سیزدهم
گوجه فرنگی: صفحه ۱۷۹-۱۸۱
در نیمهٔ قرن شانزدهم میلادی در اروپا شناخته شده۱۷۹؛ نام این گیاه در زبان بومی امریکایی و نزد مردم اروپا۱۸۰؛ نام آن در ایران۱۸۱

گفتار چهاردهم
پسته زمینی: صفحه ۱۸۲-۱۸۴
رسیدن آن بایران۱۸۲؛ روغن پسته زمینی یا بادام زمینی در همه جا بکار میرود۱۸۳؛ بویژه در جاوه و سوماتره بسیار کشت میشود۱۸۳

گفتار پانزدهم
اناناس - کاکائو - کائوچوک - کوکائین - گنه گنه: صفحه۱۸۵-۱۸۹

گفتار شانزدهم
تنباکو = توتون: صفحه ۱۹۰-۲۱۹
سفرهای کریستف کلمب بامریکا۱۹۰-۱۹۱؛ سیگار کشیدن بومیان امریکا۱۹۲؛ ناخوشی سیفیلیس ۱۹۲ Syphilis؛ گل اطلسی ۱۹۳Petunia؛ سیکران و تاتوره و شابیزک (تاج ریزی)۱۹۳؛ زهر تنباکو و نیکوتین۱۹۴-۱۹۵؛ تنباکو در اروپا و سزای سیگارکشان۱۹۶-۱۹۸؛ تنباکو در ایران و سزای تنباکو کشیدن۱۹۸-۲۰۴؛ لغت تنباکو۲۰۵؛ لغت سیگار۲۰۶؛ توتون۲۰۷؛ پاپروس۲۰۷؛ چپق۲۰۷؛ قلیان = غلیان۲۰۸؛ چیلم ۲۰۹؛ افعالی که در زبانهای گوناگون از برای قلیان و چپق و سیگار کشیدن بکار برند۲۱۲؛ تنباکو در چین۲۱۳؛ کهنترین سند اروپایی دربارهٔ تنباکو۲۱۶؛ تنباکو در انگلستان۲۱۷؛ برخی از گویندگان زمان صفوی که از تنباکو و قلیان و چیلم یاد کرده‌اند۲۱۸-۲۱۹

گفتار هفدهم
گل آویز:۲۲۰-۲۲۱

ملحقات بخش نخست
اسپست در سانسکریت۲۲۲؛ نیشکر۲۲۳؛ برنج۲۲۳-۲۲۵؛ ترنج، نارنج، تو سرخ، لیمو، نارنگی، پرتقال۲۲۵-۲۲۸؛ لاله، دُلبند۲۲۹؛ کوکنار، افیون (=تریاک)۲۳۰-۲۳۱

بخش دوم

گفتار هجدهم
پول: صفحه ۲۳۳-۲۷۴
ریال۲۳۳-۲۳۴؛ قران۲۳۴؛ تومان۲۳۶-۲۳۸؛ چاو-اسکناس۲۳۸-۲۴۰؛ واژهٔ اسکناس۲۴۴-۲۴۵؛ واژهٔ پول۲۴۵-۲۴۶؛ پاره (پارک)۲۴۶؛ شئته Shaeta در اوستا۲۴۷-۲۴۸؛ جوجن در نوشتهای پهلوی۲۴۸-۲۴۹؛ داد و ستد در اوستا و مبادله جنسی۲۴۹-۲۵۰؛ مبادله نزد چینیها و یونانیان و بنی اسرائیل۲۵۱-۲۵۳؛ پیدایش سکه در کشور لیدیا۲۵۳-۲۵۴؛ سکه در ایران۲۵۵-۲۵۶؛ سکهٔ داریوش۲۵۶؛ سکهٔ داریوشی (Dreikos Shekel)۲۵۷؛ کرشه Karsha پول رایج ایران در روزگار هخامنشیان۲۵۹؛ کرشه نیز نام وزنه ایست۲۵۹-۲۶۲؛ شکل Shekel (شقل)۲۶۳؛ من و سیر۲۶۳-۲۶۴؛ سیر = ستیر ایشتار (Ishtar)۲۶۴-۲۶۷؛ دانک۲۶۸-۲۶۹؛ دینار و درهم۲۷۰-۲۷۴؛ فلس (فلوس)۲۷۴

گفتار نوزدهم
ارتشتار: صفحه ۲۷۵-۲۸۶
وجه اشتقاق نادرست۲۷۵-۲۷۷؛ شکنجه با اره در تورات و داستان اره شدن جمشید و زکریا۲۷۷-۲۸۰؛ وجه اشتقاق درست ارتشتار و ذکر آن در اوستا و نوشتهای پهلوی۲۸۱-۲۸۶

گفتار بیستم
پرچم: صفحه ۲۸۷-۳۰۳
پرچم طره ایست که از موی گاو تبتی (Yak) سازند۲۸۸؛ پرچم در ادبیات۲۸۸-۲۹۵؛ غژغاو (=گاو تبتی)۲۹۴-۲۹۸؛ غژغاو نزد نویسندگان پیشین جانوری است که با موی آن طره = پرچم و مگس پران سازند۲۹۸-۳۰۲

گفتار بیست و یکم
افسر: صفحه ۳۰۴-۳۰۹
تاج ساسانیان۳۰۴؛ وجه اشتقاق واژه افسر۳۰۵؛ تاج۳۰۶-۳۰۷؛ گرزن و دیهیم۳۰۷-۳۰۸

گفتار بیست و دوم
دساتیر: صفحه ۳۱۰-۳۱۹
آذر کیوان و همدستانش۳۱۰؛ شارستان چهار چمن و دبستان المذاهب۳۱۱؛ چند کتاب بیمایهٔ دیگر که دساتیر و لغتهای مهمل آن را یاد کرده‌اند۳۱۲-۳۱۹

گفتار بیست و سوم
تیمسار: صفحه ۳۲۰-۳۵۸
تیمسار یعنی چه؟؛ تیم۳۲۳-۳۲۵؛ سار = سر۳۲۵-۳۲۶؛ تیمسار و القاب خنده آور۳۲۶؛ لغت سار۳۲۷-۳۳۰؛ سمسار۳۳۰-۳۳۱؛ زار۳۳۳؛ لغتهایی که با سار ترکیب یافته۳۳۳-۳۵۲؛ دریای سیاه۳۳۷؛ سگسار، سرزمین و مردم سکها (Skyths)۳۴۲-۳۴۳؛ جانوران شگفت انگیز۳۵۲-۳۵۳؛ الفاظی که در دساتیر با سار ترکیب یافته۳۵۳-۴۵۶؛ آذر کیوان و پیروانش۳۵۷-۳۵۸

گفتار بیست و چهارم
پایوران: صفحه ۳۵۹-۳۷۵
سرپاس۳۵۹-۳۶۰؛ سردار - سالار۳۶۰-۳۶۱؛ سرهنگ - سرتیپ۳۶۱-۳۶۳؛ سرگرد - سروان۳۶۲-۳۶۴؛ ستوان - استوان۳۶۴-۳۶۷؛ ملوان - خلبان۳۶۷-۳۷۴؛ ستاد ارتش۳۷۴-۳۷۵

گفتار بیست و پنجم
نمونه‌ای از لغتهای فرهنگستان: صفحه ۳۷۵-۳۸۸
اشکوب۳۷۷-۳۸۲؛ خوانده و خواهان۳۸۲-۳۸۵؛ دامپزشک۳۸۶-۳۸۸

گفتار بیست وششم
چارسو: صفحه ۳۸۹-۴۰۲
واژه‌های کست-کستی-کشتی-سو در پهلوی و فارسی۳۸۹-۳۹۱؛ چارسو در اوستا۳۹۱-۳۹۳؛ چارسو در نوشتهای پهلوی۳۹۳-۳۹۶؛ چارسو در نوشتهای عربی و فارسی۳۹۶-۴۰۲

ملحقات بخش دوم
بنگ۴۰۳؛ افیون در چین۴۰۳-۴۰۴؛ ارزن (شوشو) در چین۴۰۴-۴۰۵؛ مینا بازار و ظهوری۴۰۵؛ چقاره۴۰۵؛ دو (dau) برنج۴۰۶؛ صاحبقران۴۰۶؛ چاو۴۰۶؛ پرچم (در لهجهٔ کردی)؛ کسمه۴۰۶-۴۰۷؛ پرچم در رسالهٔ سفینة النجات؛ بساک - تاج، افسر؛ بسک = پسک، گیاه شاه افسر۴۰۸-۴۰۹

فهرستها
فهرست رستنیها / صفحه ۴۱۰-۴۱۴
فهرست نامه‌ها / صفحه ۴۱۵-۴۱۹
فهرست جاها / صفحه ۴۲۰-۴۲۶
فهرست کسان / صفحه ۴۲۷-۴۳۴
فهرست واژه‌ها / صفحه ۴۳۵-۴۴۲
غلطنامهٔ یادداشتها / صفحه ۴۴۳-۴۴۶

تصویرها
۱- تصویر مردی از بومیان برزیل Brésil در سال ۱۵۵۷ میلادی که سیگار میکشد ص۲۱۴
۲- صورت نشمی کماندار که قلیان میکشد - کار رضا عباسی ص۲۱۵
۳- تصویر چاو چینی از قرن چهاردهم میلادی ص۲۳۹
۴- یک سکهٔ هخامنشی ص۲۵۷
۵- کرشه : وزنه‌ایست بنام داریوش ص ۲۶۱
۶- سکهٔ یزدگرد سوم ص۲۷۳
۷- مهر داریوش بزرگ ص۲۸۴
۸- تصویر غژغاو ا گاو تبتی ص۲۹۲
۹- تصویر یک غژغاو بارکش در تبت ص۲۹۶

-----

نشریّۀ ایرانشناسی.
دی‌ماه ۲۶۲۶ مادی = دی‌ماه ۱۳۹۳ خورشیدی