فراخكرت
فراخكرت اسم پهلوى اقيانوسى است كه در اوستا واوروكش آمده است. مينوخرد وَركش ضبط كرده است. معنى تحت اللفظى آن، بزرگساحل و فراخكنار ميباشد. كش كه در زبان فارسى از براى زير بغل و بيغولهٔ ران و سينه استعمال ميشود با جزء دوم اين كلمه اوستائى يكى است.
چنانكه حافظ ميگويد:
مى بزير كش و سجادهٔ زهدم بر دوش . . . آه اگر خلق شوند آگه از اين تزويرم
از اين اقيانوس غالباً در اوستا اسم برده شده؛ در طى قرأت يشتها بآن خواهيم برخورد. اساساً نميدانيم كه كدام دريا از آن اراده شده است. برخى از مستشرقين درياى خزر يا درياچه آرال پنداشتهاند. برخى ديگر اقيانوس جنوب ايران حدس زدهاند. آنطوريكه در اوستا و كتب پهلوى از فراخكرت صحبت شده است، هيچ شكى نميماند كه اقيانوس بسيار بزرگى از آن اراده گرديده است. بندهش در فصل ١٣ چنين گويد: درياى فراخكرت از طرف دامنه جنوبى البرز ثلث زمين را فرا گرفته، از اين جهت است كه فراخكرت ناميده شد. براى آنكه داراى هزار درياچه است. هم چنين چشمهٔ اَردِى ويسور از آنجا برميخيزد. هر يک از درياچه آن داراى شكل مخصوصى است، برخى بزرگ، برخى كوچک و بعضى باندازهاى بزرگست كه يكمرد سوار در مدت چهل روز دور آن را تواند پيمود، چه اطراف آن هزار و هفتصد فرسنگ است.
شايد از تشتريشت بتوان استنباط نمود كه از فراخكرت، اقيانوس هند كه در جنوب ايران واقع است، اراده گرديده است. در يشت مذكور مكرراً آمده است كه تشتر (تير) فرشته باران از فراخكرت آب برگرفته بر روى زمين ميباراند. در فقره ٣٢ يشت مذكور گويد:
« آنگاه تشتر درخشان از اقيانوس فراخكرت برخاست. بعد از آن مِه از آن طرف كوه هند كه در ميان اقيانوس فراخكرت واقع است بلند گرديد ».
عجالتاً بهمين قدر توضيح اكتفا ميكنيم تا در آبانيشت ( اردى ويسور ناهيد ) دوباره بسر آن برگرديم.
عجالتاً بهمين قدر توضيح اكتفا ميكنيم تا در آبانيشت ( اردى ويسور ناهيد ) دوباره بسر آن برگرديم.
يشتها بخش نخست - گزارش استاد ابراهيم پورداود
ن٢ص١٣٣پ و ۱۳۵پ
فراخوكرت frāxv kart
فراخكرت، فراخ ساخته شده، درياى فراخكرت. نام درياييست كه دانشمندان آنرا با درياى مازندران تطبيق ميكنند، نام ديگر اين دريا « وئووروكش » vourukaš است.
فرهنگ پهلوى تأليف دكتر بهرام فرهوشى، ص١۶١
انجمن ايرانشناسى.