۱۳۹۳ آبان ۵, دوشنبه

ايرانيان آب را محترم ميداشته‌‌اند



ايرانيان آب را محترم ميداشته‌‌اند
پيش از آنكه از ناهيد كه مُوكّل آب است صحبت بداريم، لازم است از عنصر آب كه نزد ايرانيان محترم بوده است و مورّخين قديم يونانى از آن ذكرى كرده‌‌اند، مختصراً يادآور شويم.
از هرودُت مورّخ قرن پنجم پيش از مسيح تا بآگاسياس Agathias مورّخ يونانى قرن ششم بعد از مسيح، ستايش اين عنصر را بايرانيان نسبت داده‌‌اند. هرودُت مينويسد كه ايرانيان بخورشيد و ماه و زمين و آتش و آب و باد ستايش نموده براى آنها فديه و نياز مى‌‌آورند.١
باز همين مورّخ در جاى ديگر كتابش مينويسد: « ايرانيان در ميان رود بول نميكنند در آب تفو نمى‌‌اندازند، در آن دست نمى‌‌شويند و متحمّل هم نميشوند كه ديگرى آن را بكثافاتى آلوده كند. احترامات بسيارى از آب منظور ميدارند. »۲
مقصود هرودُت آب جارى است. ممدّ آن خبرى است كه استرابون Strabon جغرافى‌‌نويس يونانى نقل ميكند: « ايرانيان در آب جارى استحمام نميكنند در آن لاشه و مردار نمى‌‌اندازند. عموماً آنچه ناپاک است در آن نميريزند. » استرابون مفصّل‌‌تر از هرودُت از ستايش آب در نزد ايرانيان مينويسد: « وقتيكه ايرانيان ميخواهند از براى آب نياز و فديه بفرستند بكنار درياچه يا جويبار يا چشمه ميروند، در كنار آن خندقى حفر نموده قربانى ميكنند بخصوصه احتياط ميكنند كه آب را بخون نيالايند پس از آن گوشت قربانى را در روى شاخه هاى مورد يا غار(laurier) ميگذارند. مُغها آن را با چوبهاى مقدّس (مقصود برسم ميباشد) لمس ميكنند و كلام مقدّس ( مقصود منترا ميباشد) ميسرايند. زيت آميخته با شير و عسل بروى زمين (نه در آب) ميريزند، شاخه هاى تمر (برسم) در دست گرفته با سرود‌‌هاى مفصّل قربانى را بانجام ميرسانند.»٣ جغرافى‌‌نويس مذكور در جاى ديگر كتابش ذكر ميكند: « مردمان هيركانى Hyrkanie (استرآباد) در جائيكه آب از سنگ خارا جهيده بدريا فرو ميريزد و يك منظره زيبائى تشكيل ميدهد، فديه خود را نياز ميكنند. »۴ آنچه هرودُت و استرابون درخصوص محترم بودن آب نزد ايرانيان در قرون پيش از مسيح نوشته‌‌اند در قرنهاى چهارم و ششم ميلادى نيز موضوعى داشته است، چه از مُورّخين اين عهدها هم بما خبر رسيده است كه ايرانيان در آب جارى دست و رو نمى‌‌شستند، مطلقاً بآن دست نميزدند، مگر از براى نوشيدن يا بگياه آب دادن.۵ برخى از مستشرقين گمان كرده‌‌اند كه آب دريا براى آنكه شور است مورد احترام ايرانيان قديم نبوده‌‌است. ولى دلايلى در دست داريم كه دريا نيز در قديم (چنانكه امروز در نزد زرتشتيان) مقدّس بوده‌‌است. آب درياچه اُرميه  با آنكه بسيار تلخ و شور است مقدّس است. بسا در اوستا باسم چئچست (در شاهنامه خنجست) از آن ياد شده است. در ساير كتب مذهبى پهلوى و پازند نيز اين درياچه بخصوصه محترم است. تیرداد پادشاه ارمنستان برادر بلاش اوّل اشکانی (۵۱-۷۸میلادی) که از خاندان بسیار پارسای زرتشتی بود بایستی در سال ۶۶میلادی ۶، برُم‌رفته در آنجا از دست امپراطور نرو Nero تاج ارمنستان را بسر بگذارد. برای آنکه آب دریا را در طیّ مسافرت خود بکثافاتی نیالاید، از راه خشکه خود را برُم رسانید.۷
اخبارات نادرست هرودت
چیزیکه بسیار مایه تعجّب است، این‌است که هرودُت مینویسد: « وقتی که خشایارشا شاهنشاه هخامنشی بقصد فتح یونان، لشکر عظیم آراسته به هلسپُن (Helespontos) (داردانل) رسید، برای گذشتن از آسیا بخاک اروپا، فرمان داد که پُلی بروی آب بسازند. پس از آنکه پُل بانجام رسید، دریا بتلاطم درآمده بندهای پُل از هم گسسته آن را پراکنده و پریشان کرد. شاهنشاه از این حادثه برآشفته امر کرد که سیصد تازیانه بامواج دریا زنند و یک جفت زنجیر در قعر آن افکنند، من نیز شنیدم که خشایارشا میرغضب هم فرستاد تا دریا را با آهن داغ کند و امر کرد که این پیغام باربار (Barbaros) و بی معنی را از طرف شاهنشاه بآب برسانند: ای آب تلخ، سرور و بزرگ تو این‌چنین سزایت میدهد. برای آنکه تو او را آزرده نموده، هتک آبرو نمودی، شاه خشایارشا از روی تو خواهد گذشت، چه تو بخواهی یا نخواهی. مردم حق دارند که از برای تو فدیه نمی‌آورند، زیرا که تو خیانتکار و شور هستی. »۸ نگفته خودپیداست که این خبر هرودُت مورّخ یونان دشمن دیرین ایران، افسانه بی‌سر و پائی‌است و مثل اکثر اخبار او بخصوصه آنچه راجع بجنگ ایران و یونان است آلوده بغرض و تعصّب است. دروغ و مبالغه و استهزا* شاهکار وقایع تاریخی او است. همین خبر را مورّخ دیگر یونانی موسوم به دیوژنس لرتیوس Diogenes Laertius که در قرن سوم پیش از مسیح میزیسته تکذیب نموده، مینویسد که آنرا حقیقتی نیست، زیرا که آب نزد ایرانیان مانند پروردگاری است
هرودت در چند صفحه بعد از خبر اولی راجع بلشکرکشی خشایارشا خبر دیگری ذکر میکند که بخوبی بی‌اساس بودن اقوال وی را میرساند. از آن‌جمله گوید « ایرانیان مهیّای حرکت بودند ولی صبر کردند تا روز بعد در وقت برآمدن خورشید روانه شوند. در روی پُل برگ مورد پاشیدند، انواع و اقسام بخور کردند، پس از آنکه خورشید برخاست شاهنشاه خشایارشا آن را ستایش نموده و از ظرفی زرین فدیه‌ای نثار دریا نمود. آنگاه آن ظرف را با یک پیاله زرین دیگر و یک شمشیر ایرانی که آنان اکیناکس Akinakes می‌نامند در آب انداخت ......... من نمی‌توانم بطور حتم بگویم که شاه آنها را نثار خورشید نمود یا آنکه از کرده خود پشیمان گشته خواست از داردانل دلجوئی کند، برای بی‌احترامی که بدریا کرده بود .»۱۰


۱ Herodotus I, 131,132
۲ Herodotus I, 138
٣ Strabon XV, p. 1066
۴ Strabon XI, p. 778
۵ Act Martyr S.181 & Agathias II,24
۶ Das Urchristentum von Meffert IV Gladbach 1921 S. 578
۷ Le Zend-Avesta par Darmesteter Vol III p. XXIII
۸ Herodotus VII. 35
۹ Diogenes Laertius Prooem-segm 9
۱۰ Herodotus VII, 54


يشت‌ها، بخش نخست - گزارش استاد پورداود
ن٢ص۱۵۹ـ۱۶۲

انجمن ايران‌شناسی
آبان‌ماه۱۳۹۳‌خورشیدی = آبان‌ماه۲۶۲۶‌مادی