۱۳۹۳ اسفند ۱۷, یکشنبه

فریدون؛ گزارش: استاد پورداود


فریدون
اسامی خاص در آبان‌یشت
گزارش: استاد پورداود
یشت‌ها، بخش نخست
ن۲ص۱۹۱-۱۹۵

نگه کن کجا آفریدون گُرد/ که از پیر ضحاک شاهی ببرد (فردوسی)
فریدون در اوستا ثَراِتئونَ (Thraētaona) آمده‌است. اسم پدرش آتْوَيهْ میباشد. در سانسکریت آپتیا aptya گویند. معمولاً در اوستا آتوْيانهَ آمده‌است و این صفت است بمعنی از خاندان آتوْيهَ. همین کلمه است که در پهلوی آسپیان شده‌است بزودی ذکرش بیاید.
در فقرات ۶ تا ۸ از یسنای ۹ مذکور است: «زرتشت از هوم پرسید دومین کسی که ترا در جهان مادی بیفشرد کیست و چه پاداشی باو بخشیده شد هوم در پاسخ گفت دومین کسی که مرا در این جهان مادی بیفشرد آثویه میباشد در پاداش پسری مثل فریدون از خاندان نجیب و توانا باو داده شد کسی که اژی دهاک سه پوزه و سه کله و شش چشم و هزار چستی و چالاکی دارنده را شکست داد آن دروغ گوی دیو پرست را که اهریمن ناپاک برای تباه نمودن راستی بضدّ جهان مادی بیافرید». از فقره ۱۷ از فرگرد اول وندیداد می‌توان استدلال نمود که گیلان مسقط الرأس فریدون میباشد چه در فقره مذکور آمده‌است «چهارمین کشوری که من اهورامزدا بیافریدم وَرِنه چهارگوشه میباشد در آنجائی که فریدون کشنده اژی دهاک تولّد یافت اما اهریمن بدکنش در آنجا حیض غیرطبیعی بیافرید و غیرآریائی را(خارجه را) بر آن مملکت مُسلّط داشت». در هرجائی از اوستا که از فریدون ذکری شده می‌بینیم که او در مملکت وَرِنه برای فرشتگان قربانی کرده‌است از این قبیل در آبان یشت و درواسپ‌یشت و رام‌یشت و ارت‌یشت و زامیادیشت که ذکرش بیاید. وَرِنه را غالب مستشرقین دیلم یا گیلان حالیّه دانسته‌اند. تفسیر پهلوی اوستا نیز ورنه را به پدشخوارگر تفسیر کرده‌است که عبارت باشد از ناحیه کوهستانی جنوب غربی دریای خزر. بندهش در فصل ۱۲ در فقره ۱۷ مینویسد «پدشخوارگر کوهی است که در طبرستان و گیلان واقع است».
بقول وست West محققاً پدشخوارگر در جنوب قفقاز واقع است و الحال البرز نامیده میشود. بهر حال وَرِنه محلی است در گیلان در پهلوی ورنیک گفته‌اند. بقول یوستی هنوز دهی موسوم به ورک در طرف شرق ساری واقع است.۱
وَرِنَهْ چهارگوشه خوانده شده‌است، تفسیر پهلوی توضیحات داده گوید نخست برای آنکه چهار راه بسوی ورنه دلالت میکند آن را چهارگوشه گفتند. دوم آنکه وَرِنَهْ دارای چهار شهر عمده است. همانطوری که غالباً از دیوهای مازندران اسم برده شد بسا در اوستا از دیوها و دروغ پرستان وَرِنَهْ یاد شده‌است. از این قبیل در وندیداد فرگرد ۱۰ فقره ۱۴ و یسنا ۲۷ فقره ۱ و آبان‌یشت فقره ۲۲ و مهریشت فقره ۹۷ و فروردین‌یشت فقره ۷۱.
دگر از جاهائی که از فریدون سخن رفته است در فقره ۳۳ از آبان‌یشت است از این قرار «فریدون از خاندان توانای آثْوَيهْ در مملکت چهارگوشه وَرِنَه صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند برای ناهید قربانی نموده از او درخواست که باژی دهاک سه پوزه ....۲ ظفر یابد ناهید حاجت او را برآورد.
در فقرات ۱۳ و ۱۴ از درواسپ‌یشت آمده است که فریدون برای ایزد گوش قربانی نموده از و درخواست که بضحاک غلبه کند و دو زنش، سنگهوک و اَرِنَوَکَ را که از برای توالد و تناسل دارای بهترین بدن و از برای خانداری برازنده هستند برُباید. در فقره ۲۳ از رام‌یشت و در فقرات ۳۳-۳۵ از ارت‌یشت باز فریدون از برای فرشتگان هوا (وایو) و ثروت (ارت) فدیه آورده بترتیب مذکور تمنّا میکند که وی را کامروا سازند. سنگهوکَ و اَرَنَوکَ را که فریدون از دست ضحاک نجات میدهد در شاهنامه شهرناز و ارنواز میباشند دو خواهر جمشید هستند که پس از مغلوب شدن جم گرفتار ضحاک ماردوش شدند.
دو پاکیزه از خانه جمشید/ برون آوریدند لرزان چو بید
که جمشید را هر دو خواهر بدند/ سر بانوان را چو افسر بدند
ز پوشیده رویان یکی شهرناز/ دگر ماهروئی بنام ارنواز
در فقره ۴۰ از بهرام‌یشت نیز از یل نامور فریدون ذکری شده است. در تمام فقرات مذکور کار عمده فریدون همان شکست دادن ضحّاک است. داستانی که مفصّلاً در شاهنامه و در کلیّه کتب تاریخ مندرج است. پدر فریدون در شاهنامه آبتین و مادرش فرانَکْ میباشد.
فرانَکْ بدش نام و فرخنده بود/ بمهر فریدون دل آکنده بود
سلسله نسب فریدون در فصل ۳۱ از فقره ۷ بندهش این طور آمده‌است « فریتون آسپیان پسر پورتورا آسپیان پسر سوک تورا آسپیان پسر پور تورا آسپیان پسر سیاک تورا آسپیان پسر سپید تورا آسپیان پسر کفر تورا آسپیان پسر رمک تورا آسپیان پسر ونفر غشن آسپیان پسر جم پسر ویونگهان. از ویونگهان تا بآسپیان پور تورا، ده پشت بوده‌است. هر یک از آنان صد سال زندگانی کرده‌است که رویهم رفته هزار سال باشد. این هزار سال مدّت سلطنت ضحاک بوده‌است. از آسپیان پور تورا فریدون بوجود آمد کسی که از جم انتقام کشید. از او (یعنی پور تورا) دو پسر دیگر که برمایون و کتایون باشند نیز بوجود آمدند امّا فریدون پرهیزگارتر بوده‌است. از فریدون سه پسر بوجود آمدند، سرم (سلم) و توچ و ایریچ .....»
داستان این سه پسر و تقسیم کردن فریدون ممالک خود را در میان آنان در شاهنامه و کتب تاریخ عربی و فارسی معروف است.
نخستین بسلم اندرون بنگرید/ همه روم و خاور مر او را گزید
دگر تور را داد توران زمین/ ورا کرد سالار ترکان و چین
وزان پس چو نوبت بایرج رسید/ مر او را پدر شهر ایران گزید۳
در اوستا از قلمرو سلطنت این سه پسر نیز یاد شده‌است. در فروردین‌یشت در فقره ۱۴۳ آمده‌است بفروهرهای مردان و زنان پاک ممالک آریائی درود میفرستیم. بفروهرهای مردان و زنان پاک ممالک تورانی درود میفرستیم. بفروهرهای مردان و زنان پاک ممالک سئیریمه Sairima درود میفرستیم. بنابر آنچه در کتب ما مسطور است سلم و تور و ایرج اسامی خود را بخاک و قلمرو سلطنت خویش داده‌اند. سئیریمه اوستا مملکت سرم (سلم) میباشد که قسمت بزرگترین پسر فریدون بوده‌است از آن مملکت روم یا اروپا و یا بقول فردوسی خاور زمین (مغرب) اراده شده‌است.۴
دگر از اعمال فریدون در اوستا این است که او کشتی ران ماهر، پااُوروَ (Paurva) را بصورت کرکس در آورده در هوا بپرواز نمودن واداشت. در فقره ۶۱ از آبان‌یشت این داستان را ملاحظه خواهید نمود. نظیر آن را در هیچ یک از کتب پهلوی نیافتم در شاهنامه و کتب تاریخ نیز چیزی از آن بنظر نگارنده نرسید.
در انجام مقال از فقرات ۳۶-۳۷ زامیادیشت ذکری نموده ختم میکنیم. در فقرات مذکور آمده‌است « دومین بار وقتی که فر از جمشید بصورت مرغی جدا شد، فریدون از خاندان توانای آثْوَيهْ آن را دریافت بطوری که او در میان پیروزمندان پیروزمندترین شد "باستثنای زرتشت" کسی که اژی دهاک سه پوزه .....۵ را کشت».

پاورقی
۱ رجوع کنید به Zend-Avesta, Darmesteter Vol. II p.14
و به S.B.E. by West p.38
و به Iranisches Namenbuch von Justi s. 331
۲ مثل فقره ۸ از یسنای ۹ که ذکرش گذشت
۳ رجوع کنید به صفحه ۹۲ همین کتاب از مملکت آریائی، ایران مقصود میباشد
۴ رجوع کنید به Erānšahr von Marquart 1901 S. 155-157
۵ مثل فقره ۸ از یسنای ۹

***
See Also / بیشتر بخوانید

نگاه کنید به The Encyclopædia Iranica: FERĒDŪN

انجمن ایرانشناسی.

هیچ نظری موجود نیست: