Taq-e Bostan, Sassanid Empire of Persia Statue of the god Mithra, Ardeshir II and Ahura Mazda |
چون پادشاهان ایران توجّه مخصوصی به مهر داشتند و کلیه لشگریان فتح و
پیروزی خود را از او میدانستند، از این رو ستایش مهر سراسر ایران زمین را
فرا گرفته در همه جا از او یاری و پناه خواسته میشد. قلمرو نفوذ او از حدود
ایران هم گذشته به تمام ممالکی که در تحت استیلای شاهنشاهان بود رسيد. در بابل كه
يكى از پايتختهاى ایران و اقامتگاه زمستانی پادشاهان بود، مهر با پروردگار محلی شمش
Schmash بواسطه شباهتی که با او
داشت، یکی تصور شده بنظر اهالی آنجا ستایش او بیگانه و غریب نیامد. چنانکه ناهید ایران
با الاهه بابلی ایستار Istar برابری نموده، پرستیده شد
- آئین مهر از بابل به تمام آسیای صغیر انتشار یافت. در ممالک یونانی زبان نیز با
پروردگار خورشید یونانی هلیوس Helios خویشی بهم رسانید. مختصراً بهر جا که رفت با پروردگار محلی خورشید،
ساخته، طرف توجّه و محبت همه گردید، بدون آنکه اساس آریائی آن بهم بخورد. هر یک از
اقوام بیگانه رسم و عادتی از پروردگار خود به او بسته، بمذاق خویش نزدیک نمود.
باین شکل وسعت خاک مهر از طرف مغرب کشیده شد به دریای سیاه و به دریای یونان اِژه Égée و
از طرف مشرق به سند، یعنی به هندوستان، به همان مملکت آریائی که در آنجا مهر از زمان
بسیار قدیم پروردگار فروغ بوده است. میتوان گفت که عظمت و جلال مهر در تمام این
ممالک وسیع آسیائی از عهد هخامنشیان تا چندین قرن پس از میلاد مسیح برقرار بود. از
فتح اسکندر ماکدونی، به درخت کهنسال آئین مهر آسیبی نرسید، چه پس از مردن اسکندر و
تقسیم شدن ممالکش در میان سردارانش دوباره به شدت تمام در سراسر ممالک قلمرو مهر،
مانند پارینه آئین آین فرشتۀ روشنی و پیروزی برقرار بود. از طرف مشرق سلطنتی که در
باختر تشکیل یافت و بعدها به اسم سلطنت هند و اسکیت Indo-Scythic به شمال غربی هندوستان کشیده شد، در روی سکه کانیشکا Kaniška و هُويشكا Huviška از
پادشاهان سلسله تروشكا Turuška از
قرن اول و دوم ميلادى، شعاع و دائره نور مهر ديده میشود و بعلاوه بخط
يونانى روى آنها مترو Mitro (مهر) و اترو Athro (آذر)
نقش شدهاست.1
همچنین از طرف مغرب پس از اسکندر در هرکجای از آسیای صغیر که سلطنت
مستقلی برپا شد، کلیه شهریاران آن ممالک خود را از خاندان هخامنشیان میشمردند.
حقیقتاً هم ایرانی نژاد بودهاند یا نه، ولی افتخاراتشان در این بود که منسوب به شاهنشاهان
مقتدر قدیم باشند و در زنده نمودن سنّت آباء و اجداد خود اصرارى داشتند و غالباً
از پدر به پسر به خود اسم متریداتس Mithridates يعنى مهرداد میدادند.
آنتيوخس Antioches اول كه از سال ۶۹ تا ۴۴ پیش از مسیح در کوماگن Kommagene سلطنت داشت، خود را از طرف پدر به هخامنشيان منسوب میدانست، امر داد
كه به افتخار خداوند و فرشتگان ]و[ نياکانش معابد بزرگ برپا كنند و پيشوايان مذهبى مانند مغها لباس
بپوشند. از آن جمله معبدی برای مترا ساخت.
نقوشى كه از او در نمرود داغ پيدا شده، خود روبروى مهر ايستاده
است.
در دوره اشكانيان باز مقام مهر محفوظ و اسم سه نفر از پادشاهان پارت،
مهرداد بوده است. (مثل اشک ششم و نهم و سیزدهم)
در زمان ساسانیان در میان مردان نامدار آن زمان وزیر دانا و هوشمند
یزدگرد دوم، مهر نرسی نام داشت که معروف به هزار بنده میباشد و
خود را به اسفندیار منسوب میدانست. در طاقبستان که نزدیک کرمانشاه در
شمال غربی شهر واقع است، سه مجسّمه دیده میشود، وسطی اردشیر دوم ساسانی
است که از سال ۳۷۹ تا ۳۸۴ میلادی سلطنت کرد، در طرف دست راست او اهورامزداست
و در طرف دست چپ آنکه مشعلی به دست گرفته مهر است نه زرتشت، چنانکه
بعضی گمان کردهاند.2
پاورقی
1. رجوع شود به Grundriss der Iranischen Philologie. Zeweiter Abschmitt Pahlavi
Literature by E. W. West
S. 75
2. رجوع شود به Die Kunst des Alten Persian von Friedrich Sarre, Berlin 1922 S. 42
ويژهنامه مهرماه ١٣٩۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر