شهریور روز و شهریور ماه، #جشن_شهریورگان. سنگنگارۀ تاجگذاری بهرام یکم (۲۷۱ تا ۲۷۴ م.) شاهنشاه ساسانی که حلقۀ شهریاری از #اهورامزدا میگیرد. #ساسانیان
سنگنگارۀ تاجگذاری بهرام یکم شاهنشاه ساسانی در تنگ چوگان |
برای آگاهی بیشتر در پیرامون معنا و ریشۀ واژۀ «شهریور» در فرهنگ و زبانهای ایرانی، متن گزارش استاد پورداود در کتاب یشتها، بخش نخست، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۲۵۳۶ شاهنشاهی، صفحۀ ۹۲ و۹۳ را ملاحظه بفرمایید:
شهریور = خشتريور =
خشتر وَئيريه Xšathra
Vairya
ز شهريورت باد فتح و ظفر
/ بزرگى و تخت و كلاه و كمر (فردوسى)
در اوستا خشتر وَئيريه XšathraVairya، در پهلوى خشتريور و در فارسى شهريور يا شهرير گویيم.۱ جزء اول اين كلمه بمعنى سلطنت و مملكت است. باین معنی در خطوط میخی هخامنشیان بسیار استعمال شده است. کلمۀ شهر که امروز در فارسی بجای بلدة عربی است از خشتر آمده است. در قدیم نیز از خود کلمۀ شهر، مملکت اراده میشده است. میگفتند ایرانشهر یعنی کشور ایران.۲ در کلمۀ شهریار تاکنون معنی اصلی محفوظ مانده چه آن بمعنی پادشاه مملکت است. جزء دومى اين كلمه صفت است بمعنى آرزوشده. از ور var مشتق است در خطوط ميخى و گاتها و اوستا بمعنى انتخاب نمودن و برگزيدن و گرويدن بسيار استعمال شده است. در پهلوى واور و در فارسى باور گرديد.
شهریور را بکشور آرزوشده یا سلطنت مطلوبه میتوان ترجمه نمود. بسا در اوستا از شهريور، كشور جاودانى اهورامزدا، سرزمين فنا ناپذير و بهشت برين اراده گرديده است، در آنجاییکه مقام خود اهورا و فرشتگان است. انسان باید چنان زندگانی بسر برد که پس از مرگ شایسته این مملکت گردد. شهريور درعالم روحانى نماينده سلطنت ايزدى و فر و اقتدار خداوند است. در جهان مادّى پاسبان فلزّات است. از اوست فر و فيروزى پادشاهان دادگر. چون نگهبانى فلزّات با اوست از اين رو او را دستگير فقراء و فرشته رحم و مروّت خواندند.۳ گاهى هم در اوستا از كلمه شهريور فلز اراده شده است.۴ در كتاب روايت ضبط است كه شهريور آزرده و دلتنگ میشود از كسيكه سيم و زر را بد بكار اندازد يا بگذارد كه زنگ زند. ششمين ماه سال و چهارمين روز ماه موسوم است به شهريور، روز شهريور در شهريورماه، جشنى بوده موسوم به شهريورگان، بنا بقولى آنرا نيز آذرجشن میگفتند.۵ بقول بُندهش، ريحان (شاسپرغم Basilicum) مختص بشهريور است.۶ ايزد مهر، ايزد آسمان از ياران و همكاران شهريور شمرده میشوند. ديو سئورو Sauru كه بقول بندهش ديو سلطنت بد و آشوب و مستى است، رقيب و دشمن بزرگ شهريور است.۷
پاورقی
۱- چو
در روز شهریر آمد به شهر / ز شادی همه شهر را داد بهر لبیبی (فرهنگ انجمن آرای
ناصری)
۲- از آفریدون که جبّاران
پارسیان بوده است حکایت کنند که زمین را به سه بخش کرده به میان سه فرزند خویش.
پارۀ مشرقی که اندرو ترک و چین است پسرش را داد توژ، پارۀ مغربی که اندرو روم است پسرش
را داد سلم و پارۀ میانکی که ایرانشهر است پسرش را داد ایرج. ابوریحان بیرونی
التفهیم فی صناعة التنجيم و رجوع كنيد به معجم البلدان ياقوت حموى.
۳- رجوع کنید به سی
روزه فقره۴
۴- رجوع کنید به فرگرد
نهم وندیداد فقره۱۰
۵- آثارالباقیه (ابوریحان
بیرونی) چاپ پروفسور زاخو Sachau ص۲۲۱
۶- بندهش Bundehesh von Justi Cap.
xxvii.
۷- سَئورو Sauru در پهلوى ساور و در فارسى ساول میباشد.